پسرم ورودت به 7 ماهگی مبااااااارک
سلام گل پسرم خوبی عزیزم ؟؟جات راحته؟؟
الان 3 روزه که وارد 7 ماهگی شدیم قندعسلم یعنی 26هفته و 1 روز هوراااااااااا
اخره هفته ای که گذشت با باباجونینا رفتیم زنجان خونه عمواسکندر (دوست باباجون) کلی خوش گذشت بهمون عزیزمممممم ..... بین راه هم همش با بابایی در مورد تو حرف میزدیم از به دنیا اومدنت از اسمت از شیرین کاریات این اولین مسافرتت به زنجان بود قربونت بشمانشالله به سلامتی و به موقع بیای بغلمون و کلی مسافرت باهم بریم
اخر هفته اگه انشالله جور بشه میخایم با بابایی بریم تهران به خاطر نوبت دکتر و تشکیل پرونده پیش یه دکتر و بیمارستان خوب واسه موقع به دنیا اومدنت
مامان جون دعا کن این 3 ماه هم به سلامتی و خوشی بگذره و تورو صحیح و سلامت بغل بگیرم دلم خیلی خیلی واست تنگ شده
بابایی همش تو خونه باهات حرف میزنه و قربون صدقه ات میره دله هردومون واسه اومدنت یه ذره شده گل پسرممم
الان دیگه به همه صداها واکنش نشون میدی وقتی واست قران میذارم یا اهنگ میزارم روی شکممچنان موج مکزیکی میری که نگووووو یا وقتی صدای در حیاط میاد ظهرا بهت میگم بابایی اومد هااااااا زودی یه چرخی به خودت میدی فکر کنم میخای خودتو واسه بابایی لوس کنی قربونه اون ابراز وجود کردنت برم من
فکرکنم هفته اینده نتیجه ازمون ارشد میاد دعا کن مامانی قبول شده باشه
خیلی خیلی دوست داریم عزیزمممممم